نویسنده: مختار وفایی، ایندیپندنت فارسی یک روز آفتابی در ماه جوزای ۱۴۰۱ ، در میان شلوغی ایستگاه خودروها، رجب و گلاندام با چهار کودک خود بهآرامی روی صندلیهای تاکسی نشستند تا پس از ۱۸ سال تعقیب و گریز، به جای امنی برسند، اما پیش از آنکه خودرو راه بیفتد، افرادی مسلح اطراف خودرو ظاهر شدند و به رجب دستور دادند پیاده شود. گلاندام در وحشت عمیقی فرو رفت؛ چون میدانست که برادرانش به کمک طالبان همچون سایه او و رجب را تعقیب میکنند. مردان مسلح که ماموران حوزه پنجم پلیس طالبان در شهر کابل بودند، کیسه سیاهی روی سر رجب کشیدند و گلاندام،…
فیسبوک دیگر پلتفرمی خوبی برای خبررسانی نیست. به ویژه برای خبرنگارانی از کشورهای جنگزده و بحرانی که در هر جمله یک واژه ممنوعه دارند . قواعد فیسبوک به شدت دستوپاگیر است. فیسبوک بیشتر برای گذاشتن عکس از رستورانها و کافهها خوب است . برای همین، پس از این من بیشتر در توییتر و تلگرام هستم . اگر خواستید، آنجا همراه شوید : توییتر : https://twitter.com/Mukhtarwafayee تلگرام : https://t.me/MukhtarWafayee یوتیوب : https://www.youtube.com/@MukhtarWafayee/featured وبلاگ : https://www.wafayee.com/
عبدالحمید محتاط، دولتمردی از نخستین جمهوریت افغانستان، در گفتوگویی با سمیه رامش، زندگی و کارنامه خود را ادیبانه، زیرکانه و با دقت روایت کرده است . او در کابینه داوود خان، وزیر مخابرات و در دولت دکتر نجیبالله، وزیر اطلاعات و فرهنگ، معاون صدراعظم و معاون رئیس جمهوری بود. اهمیت این کتاب در این است که یک سیاستمدار با سواد و تحصیلکرده، تجارب زندگی خود را از کودکی و زادگاه تا حضور در کابینه دولت و دیار غربت برای آیندگان بازگو کرده است. ممکن است در جاهایی اشتباهات خود را توجیه کرده باشد، اما حقایقی زیادی در این کتاب ذکر شده است که به خواندن و د…
Follow me in Social media