شنیدن اذان حس غمگین و سنگینی دارد. در ملودی اذان، غربت سنگینی را احساس میکنم. وقتی اذان را با صدای دلنشین ملاهای ترک میشنوم، به آن دقت میکنم، چون موسیقی دلنشینی با خود دارد. اذان ملا های ترک مرا فرا میخواند؛ نه به نماز، به فکر کردن و قدم زدن و عمیق شدن به یکسری چیزها.
آنکارا شباهتهای زیادی با کابل دارد. کوههایی که در بر و دوش آنها خانههای نه چندان مجلل ساخته شده و جادههای پست و بلندی که برای قدم زدن نفس میخواهند.
در هر چند قدمی یک مسجد است و در هر جای شهر که باشی، اذان از بیخ گوشات بلند میشود.
با تفاوت اینکه مردمانش نسبتاً شاد و سر خوشاند. جوانانش سرخوش و بی پروا و بزرگانش محتاط و مراقباند.
اینجا گاهی احساس میکنم در کابل هستم. کابلی که آزاد شده و دیگر از ترور و ترس و انفجار خبری نیست.
0 Comments