مهاجران، تعادل و نظم را در بسیاری از شهرهای اروپایی را برهم زده اند.
ظاهراً خلوتِ بسیاری از انسانهای تنها برهم خورده و دور و بر شان بیش از
آنچه تصور میکردند شلوغ شده است.
به همین دلیل، بسیاری از شهرها، به قسمتهای سویدنی نشین و مهاجرنشین تقسیم
شده اند.
شماری از ساحات مشخص در هر شهری را میبینید که تقریباً به مهاجران واگذار
شده و آدمهای مثلاً با کلاس و اروپایی شده، دیگر به آنان با نگاه «اینجا نا امن
است» نگاه میکنند.
این را از زمانی متوجه شدم که دنبال خانۀ جدید میگردم. نزدیک به سه ماه
است که در جستجوی یافتن خانۀ جدید هستم، ولی این کار چنان دشوار است که اصلاً تصور
نمیکردم. گرفتن اقامت کشور سویدن، برایم آسانتر بود، نسبت به یافتن یک خانۀ جدید
که تقریباً از آن نا امید شده ام.
با دوستان سوئدی و مهاجر که در این مورد مشورت کردم، بیشتر آنان لیستی را
برایم پیشنهاد کردند و تذکر دادند که این مناطق امن استند و این مناطق نا امن.
متاسفانه این یک حقیقت است.
کجاها نا امن استند؟
آنجا که بیشترین ساکنان آنان، سومالیایی، افغان، عراقی، سوری و بقیه
مهاجران ساکن اند.
حضور یک «کله سیاه» دیگر خودش نشان نا امنی است. مثلاً یک عده میگویند که
در این منطقه «کله سیاهها» زیاد شده، پس حتماً مواد فروشها و تبهکاران هم زیاد
اند.
در شهری مالمو که ما زندگی میکنیم، یک منطقه بنام روزنگورد، تقریباً تبدیل
به حیات خلوط مهاجرانِ آمده از کشورهای خاورمیانه شده است.
در برخی از مکاتب این منطقه، عربی زبان مسلط است و آمار جرایم و جنایت نیز
همیشه بلند است.
نام ساحاتی را در همین شهر شنیده ام که میگویند یک یا دوپولیس جرات رفتن
به آن ساحات را ندارند، باید کاروانی از موترهای پولیس بروند تا در صورت حمله
کارتلهای مواد مخدر، بتوانند از خودشان دفاع کنند.
پولدارها و با کلاسها نیز برای خودشان حیاط خلوت درست کرده اند. زندگی در
ساحات قیمتی، لوکس، آرام و با هزینههای بلند.
آنچه من تا حالا فهمیده ام این است که سیستم فعلی، همین نظم را حمایت میکند.
همین سیستم، حاشیه میسازد، فقیر تولید میکند و عدهیی را به بزهکاری سوق میدهد.
اگر کاری برای رفع این تنش فقر و ثروت، حاشیه و مرکز، مهاجر و بومی نشود، آیندهی بسیاری از شهرهای اروپایی از جمله مالمو، تیره و بار خواهد بود.
0 Comments