کاش از آسیای مرکزی می‌آموختیم


پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و هم‌زمان با استقلال جمهوری‌های آسیای مرکزی، عربستان و ایران محموله‌های بزرگی از قرآن و حدیث را با ترجمه به زبان‌های اُزبیکی، فارسی(تاجیکی)، قزاقی و ترکمنی به آن کشورها صادر کردند. انجمن‌های خیریه از عربستان، قطر، امارات، ایران و حتی پاکستان فعالیت‌های به ظاهر خیرخواهانه را در آن کشورهای آغاز کردند و در مدت کوتاهی مساجد زیادی ساخته شدند و مبلغان مذهبی موج موج در جامعه پاگذاشتند. حاصل این فعالیت‌ها، شکل‌گیری گروه‌های جهادگرا در همه کشورهای آسیای میانه بود که نمونه‌های بارز آن، تحریک اسلامی اُزبیکستان به سرکردگی طاهریولداشف و یوسف نمنگانی و احزاب اسلام‌گرا در تاجیکستان بودند. این گروه‌ها به حمایت نهادهای خیریه کشورهای عرب، شعار برپایی حکومت‌های اسلامی را جار زدند و اندکی بعد دست به ماشه علیه حکومت‌های شان وارد جنگ شدند.
حاکمان جمهوری‌های آسیای میانه با درک این تهدید، قدرتمندانه علیه نیروی مخرب اسلام‌گرایی اقدام کردند. 
جهادگرایان آسیای میانه یا تسلیم شدند و یا به افغانستان و پاکستان پناه بردند. حاکمان کشورهای آسیای میانه جلو فعالیت نهادهای به ظاهر مددرسان عرب و ایرانی را گرفتند و اکنون در آسایش و آرامش به سر می‌برند.
هرچند افغانستان از دست رفته است، اما هنوز امیدهای ما کاملاً خاکستر نشده اند. هرکس در حد توان، علیه این موج سیاه بیایستیم. نگذاریم کشور به کارخانه تولید تروریست بدل شود.

Post a Comment

0 Comments