اگر تحصیلکردهیی بیکار است یا دست به گدایی میزند اصلا
عجیب نیست. اگر خانوادهی فرزند نوزادش را بخاطر گرسنگی به فروش میگذارد اصلا عجیب
نیست.
نه از تحصیل در دانشگاهها چنان دانا و توانا میشویم که
بازار کار جهانی به ما نیاز داشته باشد و نه کسی به ما جبر کرده که با زندگی در زیر
خط فقر، ده تا فرزند را ردیف کنیم.
به نظر من، پدر یا مادری که نوزادشان را میفروشند تا شکم
ده فرزند دیگر شان را سیر کنند جنایتکار استند.
البته فرزندفروشی جزئی از فرهنگ غنی و هزاران
ساله ماست.
پدر و مادرها اگر فرزندان دخترشان را در نوزادی نفروشند، در
نوجوانی حتما در بدل پول یا رمه گوسفند میفروشند.
پدر من ۸ فرزند دارد. در حالی که کُل سرمایه و عاید سالانهاش
برای برآورده ساختن نیازهای حتی یک فرزند -آنهم براساس معیارهای جامعه افعانستان
- کافی نیست.
از میان ۸ فرزند پدرم، تنها من توانستم یک برگهی بیارزشی
از یک دانشگاه بدست آورم که آن هم به درد هیچ کاری نمیخورد. پول آنرا هم خودم از
کوه و کمر تامین کردم، در غیر آن شاید مثل هزار کارگر دیگر در مرز ایران تیر میخوردم
و خوراک کلاغها میشدم. روزی اگر بیکار بمانم، اصلا کسی را ملامت نمیکنم، هرچند
سیستم در این زمینه مقصر است.
از بحث دور نشوم؛ میخواستم اینرا بگویم که پدرم یکی از میلیونها
"مرد افغانی" است که با ردیف کردن فرزندان، زندگی را بر خود و فرزندان
شان تلخ میکنند.
به آنهایی که فرزندان شان را بخاطر قحطی کرونا میفروشند
کمک کنید تا کودکی از آغوش پدر و مادرش دور نشود.
ففط لطف کنید و هنگام کمک، به پدر خانواده توصیه کنید که
بس است کاکا!!
اگر این توصیه را نفهمید، یک بسته کاندوم در جیبش بگذارید.
0 Comments