به بهانه روز زبان پشتو


در دوران مکتب متوسطه، بهترین نمرات را از مضمون پشتو می‌گرفتم. معلم ما یک پشتون بنام حضرت میر بود. خوش قصه بود و به لهجه قشنگ صحبت می‌کرد. همیشه برای خواندن شعر و تکرار درس پشتو مرا نیز انتخاب می‌کرد.
اما بعدها با تغییر مکتب و محل زندگی، از پشتو دور افتادم و از یادگیری آن تقریبا محروم شدم.
این روزها یک کتاب می‌خوانم بنام "لندی؛ ترانک‌های مردمی پشتو". این کتاب مرا با روح و نفس زندگی پشتون‌ها آشنا می‌سازد. این کتاب را در قفسه یک کتاب‌خانه بزرگ در جنوب کشور سویدن یافتم.
ترانک‌های مردمی پشتو، پیش‌داوری‌هایم در مورد جامعه پشتون را ویران کرد و بمن فهماند که بدون درک درست از ریشه‌های فرهنگی و روح یک جامعه، نباید در مورد آن قضاوت کرد.
متأسفانه فعلا پشتون‌ها با طالبان، داعش، تریاک و ستیزه‌جویی قضاوت می‌شوند، در حالی که روی دیگر سکه را اگر ببینیم، روح لطیف و فرهنگ دلپذیز این مردم است.
به همه دوستانم که در مورد مردم پشتون و زبان پشتو قضاوت وارونه دارند پیشنهاد می‌کنم قضاوت و پیش‌داوری را کنار بگذارید و کتاب بخوانید. ضرور نیست کتاب‌های قطور و هزار صفحه‌یی بخوانید. چند لَندی، "خصوسا سروده‌های زنان پشتون" را با دقت  بخوانید، نظر تان عوض می‌شود‌.

روز زبان پشتو بر گویندگان و شنوندگان آن مبارک‌باد.

Post a Comment

0 Comments