در یکی از شهرهای جنوب سویدن (Jönköping)، همراه با روزنامهنگارانی از
کشورهای مختلف، از بزرگترین روزنامه شهر که ۱۵۴ سال قدامت دارد دیدن کردیم. این
روزنامه از ماه جنوری سال ۱۸۶۵ تحت نام
Jönköping Posten فعالیت دارد و اکنون ۲۵۰تن به شمول
خبرنگاران، نویسندگان، منتقدان ادبیات، عکاسان و ویراستاران در آن کار میکنند.
صفحه نخست روزنامه یونشوپنگ |
با یکی از سردبیرهای این
روزنامه که خانم مسن و با تجربهیی است، در مورد نحوه کارشان، ساحات تحت پوشش، برنامهها
و نگرانیهای شان صحبت کردیم. هدف از دیدار ما از این روزنامه، آشنایی با نحوه کار
خبرنگاران و رسانهها در سویدن است.
سردبیر این روزنامه در حالی که در مورد همکارانش، قدامت فعالیت این روزنامه و اوضاع
رسانهها در سویدن صحبت میکرد گفت: «متاسفانه روزگار روزنامههای کاغذی بسر آمده
و شاید بزودی با کاغذ خداحافظی کنیم. هرچند همه روزنامهنگاران دلبستگی و علاقه
خاصی به بوی و لمس کردن این کاغذ دارند.»
سردبیر روزنامه ادامه داد: «نسل نو روزنامه نمیخوانند، اخبار و اطلاعات مورد
نیازشان را از فیسبوک، یوتیوب، گوگل و بقیه شبکهها و سایتها میگیرند. فکر میکنم
اگر نسخه چاپی روزنامهها متوقف شوند، این برای درختها و طبیعت مفید باشد، چون
وقتی روزنامه چاپ نکنیم باعث میشود از قطع شدن شماری از درختها جلوگیری شود.»
روزنامهنگار ایتالیایی گفت: «این که میگویند روزنامه چاپ نکنیم تا درختها
حفظ شوند، یک دروغ است، یک شعار است، چون میتوانیم از سنگ و شمار دیگر چیزها کاغذ
درست کنیم و روزنامه چاپ کنیم...حرف اصلی این است که مردم خصوصاً نسل جدید روزنامه
نمیخوانند و این فاجعه است.»
سردبیر با تایید حرفهای روزنامهنگار ایتالیایی گفت: «بله متاسفانه نسل جدید
روزنامه نمیخوانند و این یعنی همه چیز تغییر کرده و رسانهها نیز مجبور اند با
این تغییر همراه شوند، در غیر آن نابود میشوند.»
از سردبیر روزنامه «یونشوپنگ پُست» پرسیدم که تیراژ روزنامه شان در روز چقدر
است؟
سردبیر گفت: «اکثراً بیست و چهار هزار نسخته و گاهی سی هزار نسخه در روز چاپ
میکنیم.»
سردبیر اظهار تاسف کرد که در شهری با جمعیت حدود ۱۵۰هزار تن، روزنامه شان که
دارای ۳۰ تا ۵۰ صفحه است، با تیراژ حدود سیهزار نسخه در روز منتشر میشود. در
حالی که تنها در همین شهر کوچک که جمعیت آن کمتر از دشت برچی کابل است، ۵ روزنامه
دیگر با چند شبکه تلویزیونی، رادیو و دهها وبسایت و مجلات علمی فعالیت دارند.
روزنامهنگار دیگری پرسید: خوانندگان تان کیها هستند؟
سردبیر گفت: «خوانندگان ما افراد میانسال و مسن هستند و همینطور که اینها میمیرند،
تیراژ چاپ روزنامه نیز کاهش مییابد، چون نسل بعد از این افراد روزنامه نمیخوانند.
شاید بزودی یک برگ روزنامه هم چاپ نکنیم.»
با سردبیر، همه بخشهای روزنامه را دیدیم و با برخی کارمندان روزنامه که مصروف
نوشتن، پُست مطالب در وبسایت، صفحهآرایی و دیزاین برگهای روزنامه برای چاپ فردا
بودند صحبت کردیم. در این جریان متوجه شدم که فقط یک سالُن کوچک مربوط به کارمندان
بخش چاپی است و بقیه اتاقها به شمول بزرگترین سالُن مربوط به کارمندان،
خبرنگاران و نویسندگانی است که روی نسخه آنلاین روزنامه کار میکنند. بیشترین عاید
این روزنامه نیز از فعالیت آنلاین است و بخش چاپی تقریباً در حال خداحافظی است!
ساختمان روزنامه |
به گونه مثال در بزرگترین سالُن ساختمان این روزنامه، یک صفحه بزرگ نصب است
که بصورت زنده تعداد خوانندگان هر بخش را لحظه به لحظه گزارش میدهد. در این صفحه
میبینند که امروز بخش ورزش، ادبیات و یا سیاست چند خواننده داشته است و براساس آماری بدست آمده از خوانندگان، مطالب
شان در همان بخشها را کاهش یا افزایش میدهند. این در واقع بخاطریست که مخاطب
شان را بفهمند و براساس نیاز بازار در هر بخش مواد تهیه کنند.
تا قبل از اینکه این روزنامه را از نزدیک ببینم، به قدرت رسانههای دیجیتال
که بصورت جدی و واقعی، رسانههای چاپی را از رینگ خارج کرده اند باور نداشتم. اما
حالا با خیال بیهودهی که انگار خداحافظی با بوی خوش کاغذ ناممکن است خداحافظی
کردم. هرچند فکر میکنم میان نسل جدید که همه چیز را آنلاین میخواهد و نسل قدیم
که معتاد بوی کاغذ است سرگردانم.
مختار وفایی
0 Comments