اول خودتان را نجات دهید



این دوست من سحر موسی نام دارد. شاعر و نویسنده‌‌ی از غزه فلسطین است.
به سحر گفتم که آیا می‌دانید هرسال در جمعه آخر ماه رمضان، هزاران تن از شهروندان شهیدپرور افغانستان برای آزادی قدس و جهت همدردی با مردم فلسطین تظاهرات می‌کنند؟
پرسیدم که فلسطینی‌ها می‌دانند که این‌روزها پوسترهای بزرگ تبلیغاتی در حمایت از فلسطین و قدس، چهره شهر کابل را تغییر داده؟
سحر موسی گفت، مردمی که در فقر، جنگ و بی‌عدالتی زندگی می‌کنند چطور از راهی به این دوری قدس را آزاد و فلسطین را حمایت می‌کنند؟
گفتم این را باید از جمهوری اسلامی ایران و ملاهای افغانستان بپرسیم، چون احتمالا حوزه علمیه قم نسخه‌ی برای این کار نوشته است.

سحر موسی گفت، متاسفانه فلسطین و قدس به ابزاری در اختیار کشورهای مختلف از جمله ایران و برخی کشورهای عربی بدل شده است. این کشورها منافع شان را زیر شعارهای حمایت از قدس و فلسطین دنبال می‌کنند که مواد سوخت این بازی، احساسات و فقر مردم در کشورهای مختلف از جمله افغانستان است.

به باور سحر موسی، مردم فلسطین مشکلات زیادی دارند و قدس نیز حاصل رویدادها و تنش‌های تاریخی است، اما منطقی و عاقلانه این است که مردم افغانستان باید اول شکم خودشان را سیر کنند، کشورشان را از وحشتِ طولانی‌ترین جنگ جهان نجات دهند و بعد اگر توان کمک داشتند، از فلسطین دریغ نکنند.

سحر موسی یک فلسطینی است و در نوارغزه بزرگ شده. شاد، پر انگیزه و امیدوار به آینده است. در حالی که زنان افغانستان نه از آزادی‌های اجتماعی در حد سحر موسی برخوردار اند و نه چندان امیدی به آینده‌ی تیره و تار افغانستان دارند.

با حرف‌های سحر موسی، یاد قصه‌ی "موکور" افتادم.
گفته می‌شود که در دهه
۶۰خورشیدی جهادی‌های که علیه حکومت داکتر نجیب می‌جنگیدند در مناطق تحت سلطه شان برای آزادسازی قدس تظاهرات راه اندازی می‌کردند.
یک روز در بازار انگوری ولسوالی جاغوری ولایت غزنی مردم در جمعه آخر رمضان بعد از نماز جمعه تظاهرات کرده و شعارهای برای آزادی قدس و مرگ بر اسرائیل سر می‌دادند.
آن‌زمان جاغوری بدست گروه‌های جهادی بوده و ولسوالی مُقر در کنترول حکومت داکتر نجیب.
یک هم‌وطن پشتو زبان از مُقر برای خرید به بازار جاغوری آمده بوده که متوجه می‌شود بازار در اثر تظاهرات مسدود است.
وطندار مُقری از یک نفر پرسیده که این‌جا چه خبر است؟
نفر در پاسخ گفته، تظاهرات است برای آزادی قدس از دست اسرائیل.
وطندار مُقری با لهجه شیرین محلی خود گفته:
"نو بگو خو بیا موکور را آزاد کنین، پلسطین ره چی می‌کنی."

Post a Comment

0 Comments