با شنیدن اولین آهنگ صدایش نتوانستم
اشک نریزم. صدایش آشنا بود، آشنای از آن دوردستها که انگار مرا برای یاری و باهمی
همیشگی صدا میزد.
معنای اشکهایم را هنوز نمیتوانم
دقیق تفسیر کنم، اما مطمئنم تنها بخاطر دلخوشی نبود. چون شاهد بودم که همسرم بخاطر
آمدن این کوچکِ زیبا چه دردهای هولناکی را در نُه ماه و ۱۲ساعت اخیر کشید.
در ۱۲ساعتی که نیلوفر
در بستر شفاخانه درد میکشید و منتظر فلورا بود، بارها از خودم پرسیدم که چرا برای
داشتن فرزند تن به چنین دردی میدهیم. دردی که روح و استخوان مادر را میسوزاند و
آمدنش در کنار بقیه دردهای هولناک، مادرش را تا نیمهراه مرگ نیز میبرد. دردی که
از عمر مادر میکاهد و مسوولیتهای سنگین و همیشگی را نیز روی دست پدر میگذارد.
از اینکه چانس حضور در کنار همسرم
در تمام لحطههای نُه ماه بارداری و چندساعتِ زایمان را داشتم خوشحالم، چون با
دیدن اینکه همسرم چه دردهای کشید، میتوانم پدر بهتری باشم. این تجربه جهانم را
دگرگون کرد. جهانی که به شدت مردانه و خالی از درک دنیای مادران بود. حالا بهتر درک میکنم که دنیای مادران در میان موجی از مهربانی، زیبایی و فداکاری، پر از
دردهای طاقتفرسا و خطرهای مرگبار است. دردها و خطرهای که در دنیای خشک و ویران ما
مردها فقط یک قصه برای سرگرمی است.
آرزو میکنم همه پدران، خصوصا آنانی
که ۱۰ فرزند را قطار
میکنند و از زنان شان ماشین چوچهکشی ساخته اند نیز فرصت و جرات حضور در جریان
زایمان را داشته باشند.
با هر قطره اشک و هر هجای فریادهای
همسرم، هزاربار به خودم و غریزهی بقا و خودخواهی که آدمها را وادار به خواستن
فرزند میکند لعنت فرستادم.
کاش کشورهای اسلامی در کنار قانونیساختن
چند همسری، قانونی را نیز نافذ میکردند که پدران را مجبور به حضور و همراهی
همسران شان در جریان زایمان میکرد. اگر همه مردها چانس حضور در کنار همسران شان
در زمان زایمان را میداشتند، کشتار آدمی و نفرت از همنوعان در این سیاره کوچک
اینقدر گسترده و فراگیر نمیشد.
حالا که در باغچهی سبز و پر از
طراوت ما یک گل دیگر از جنس فلورا اضافه شد، خوشحالیم و به زندگی امیدوارتر از
همیشه.
آرزو میکنم جنگ، نفرت، تبعیض،
آوارهگی و تفاوتهای که بنام دین، رنگ، مذهب، قوم و جغرافیا من و همنسلانم را
آتش زد، برای فرزندم فقط افسانه و تاریخ باشند.
آرزو میکنم فلورای من فرزند جهان
آزاد باشد. جهانی که دین فقط اخلاق فردی و مسوولیت شخصی است و به موها و پاهای
برهنه زنان بند نیست.
آرزو میکنم شاهد بزرگ شدن دخترم
باشم و او هیچوقت بخاطر رنگ، دین، جعرافیا، زبان و دیدگاهش مورد تبعیض و قضاوت
ابلهانهی آدمها قرار نگیرد. دوست دارم او آزاد بزرگ شود، بدون تعلق به هیچ دین،
آیین و باورهای ساختگی بشر.
مادرش نامش را ❤فلورا❤ گذاشته است.
با همسرم نیلوفر و فرزند ما فلورا، پس از ترک شفاخانه. |
فلورا در اساطیر رومی، الهه یا
ایزدبانوی گلها و همچنین ایزدبانوی فصل بهار بود. از فلورا به عنوان یکی از چند
الهه وفور و برکت و فراوانی نیز یاد میشود.
در گذشتههای نه چندان دور، جشنوارهی
مهمی به نام فلورا، که به فلورالیا مشهور است، در ماه اپریل برگزار میشد که نماد
تجدید چرخه زندگی، نوشیدن و شادخواری بود.
فلورای ما نیز در بامداد ۲۹اپریل، همزمان با
جشن گلها در سراسر جهان، به دنیا آمد. او اکنون باعث شادمانی ماست و مادرش، همه
دردها و سختیهای نُه ما اخیر را از یاد برده است. دردهای که هنوز مرا عذاب میدهند
و اگر قبلاً شاهد چنین دردهای میبودم، جرات حرف زدن در مورد فرزند داشتن را نمیکردم.
حالا که پدرِ یک دختر هستم و همسرم
را در جریان بارداری و زایمان همراهی کردم، درک بهتری از جهان مردانه و زنانه
دارم. جهانی که اگر نگاه و درک زنانه در آن غالب باشد، جای بهتری برای زندگی خواهد
بود. جهانی که میتواند « لبالب از گل و بوسه، پر از تکرار آبادی» باشد.
5 Comments
متن شما واقعآ برای من پر از مفهوم ومعنی بود.
شما نه تنها یک پدر خوب برای دختر نازنین خود هستید، بلکه یکهمسری خوب والگوی قوی برای تمامی کسانیکه تا حالا پدر بودنرا تجریه نکردند هستید. برای همه شما آرزوی خوشبختی و سربلندی می کنم. پیروز باشید.
فردین ادیب
اما چیزی که برای یک زن درد اورد است درد زایمان نیست بلکه درد همسر دومی گرفتن شوهرش است
اما انچه که خودت نوشته غلو بیش نیست حالا که درد یک مادر را درک کردی و فهمیدی اگر به حرف هایت عمل میکنی دیگر کاری نکنید که باعث حامله شدن خانمت شود..
اما چیزی که برای یک زن درد اورد است درد زایمان نیست بلکه درد همسر دومی گرفتن شوهرش است
اما انچه که خودت نوشته غلو بیش نیست حالا که درد یک مادر را درک کردی و فهمیدی اگر به حرف هایت عمل میکنی دیگر کاری نکنید که باعث حامله شدن خانمت شود..
اما چیزی که برای یک زن درد اورد است درد زایمان نیست بلکه درد همسر دومی گرفتن شوهرش است
اما انچه که خودت نوشته غلو بیش نیست حالا که درد یک مادر را درک کردی و فهمیدی اگر به حرف هایت عمل میکنی دیگر کاری نکنید که باعث حامله شدن خانمت شود..