یک نفر زنگ زد و بدون سلام و احوال‌پرسی گفت: مختار وپایی استی؟
گفتم، بله بفرمایید.
گفت: همی تو چرا هرچیزه د مورد ما د انترنت بالا میکنی تو چه پکر کدی خوده، کد ما دشمنی داری چطور؟
گفتم ببخشید منظورتان را نفهمیدم.
گفت: نطاق بچیم زیاف خوده فامیده فامیده نگیر مه به شیر مادر قسم خوردم که جزایته بتم.
گفتم: چرا؟
گفت همو چیزی که د مورد ما د انترنت بالا کدی ره پس پایین کو اگه نی خودت میفامی که ما کدت چه قسم رفتار خاد کدیم.
گفتم: اول صحبت کردن را یاد بگیر، بعد بدان که من نطاق نیستم روزنامه‌نگارم و بعدش با کسی دشمنی ندارم و هرچه از آدرس من نشر شده مستند و بر مبنای حقیقت است.
عصبانی شد، دشنام داد و تهدید کرد...
آدرسم را برایش گفتم و آماده‌ام تا بیاید و به دهنش بزنم...
این تنها یک مورد جزیی است، از تماس با نهادهای مدافع رسانه‌ها و کاغذپرانی بیهوده در ادارات دولتی نیز خسته شده ام.
از نوشتن خسته نیستم. دو آدرس یکی وبسایت یکی وبلاگ در انترنت دارم و بیشترین نیرویم را صرف بروز نگهداشتن آنان می‌کنم. اگر در این سرزمین قاچاقبر و دزد و رهزن و آدم‌کش حق زندگی دارد، ما هم حق داریم.