فریده و مصفطی |
یکی از محصولات فیسبوک در جامعه افغانی، جماعت جارزن و یاوهسرای است که دوست
دارند فقط نق بزنند و دشنام تحویل دهند.
پنجشنبه گذشته مراسم با شکوه عروسی فریده رویش و مصطفی در سالن مکتب معرفت برگزار شد.
این عروسی در نوع خود نمونهی بود که میتواند الهامبخش اجتماع افیونزده و خرافاتی افغانستان باشد. عزیز رویش یک جلد کتاب که نماد دانایی و خردمندی است را بحیث جهیزیه به دخترش تقدیم نمود و فریده رویش نیز مهریهاش را یک جلد قرآن تعیین کرده است.
فریده و مصطفی بیش از 183هزار افغانی را نیز به مناسب عروسی شان، هزینه تحصیل 10تن از دختران بی بضاعت نموده اند.
در کنار جشن باشکوهی که برای عروسی فریده و مصطفی در سالن مکتب معرفت برگزار شد، آنان جشن دیگری را برای خانوادهها و اقارب شان در یکی از سالنهای عروسی شهر کابل برگزار کردند.
این اقدام فریده و مصطفی در نوع خود نمونه و نخستین اقدام شجاعانه برای آغاز یک زندگی خوشبخت و زیباست.
با اینحال یک جماعت ناتوان و نابسامان که توانایی هیچ کار خیر و موثری را ندارند، پشت صفحات مجازی شان نشسته و نق میزنند که این زوج جوان مردم را فریب داده اند.
دقیقاً شبیه یک عده بیچاره و حسود و ناتوان که علیه من و نیلوفر عزیزم مینوشتند.
این جماعت که توانایی تحمل خوشبختی دیگران را ندارند، حسادت و دلتنگی شان را میریزند در فیسبوک.
بیرون زدن از دایرهی نگاه متعصب جامعهی که تا گلو غرق در فساد، خرافات و جنون است کار ساده و آسانی نیست. من در در خانوادهی سنتی و شدیداً محافظهکار بزرگ شدم، چهار سال مدرسه دینی خواندم، پدرم در ابتدا تلاش میکرد که "ملا" شوم، اقوام و بستگانم اکثریت بیسواد، رمهدار و روستا نشین اند، اما در روز عروسیام، دست عروسم را گرفتم و رفتم در پارک عمومی شهر و با اطفال خیابانی رقصیدیم، خندیدیم و لذت بردیم.
اقدامی که باعث شد بسیاریها حتی نزدیکترین اقوام و خانوادههای ما از من و عروسم متنفر شوند. آن شیادان حسود اگر دست شان بما میرسید شاید از دار زدن ما نیز خودداری نمیکردند.
در کنار این شادمانی که برای خود و اطفال کارگر ایجاد کردیم، بخاطر اینکه نمیتوانستیم و منطقی هم نبود خانوادههای مان را نادیده بگیریم، جشن کوچک عقد نکاح ترتیب دادیم.
کجای اقدام ما و یا اقدام با شکوه فریده و مصفطی مشکل داشت که یک جماعت جارزن اینهمه نق میزنند؟
عزیز رویش که الگوی یک پدر مهربان و خردمند است، با اقدام نمونهی که در عروسی دخترش انجام داد نیز برایش دشمنانی در میان این جامعهی خردستیز خلق کرده است.
همه حق دارند انتقاد کنند، اما فرق است میان جارزن و نق زن و منتقد. به هر اندازه که برای یک اقدام باشکوه نق زده شود، به همان میزان ساحه مقبولیت و تاثیرگذاری و مهر تایید آن بیشتر میشود.
امیدوارم زوجهای بیشتری برای زدودن خاکستر سیاه خرافات از این جامعه اقدامات باشکوهی را رقم بزنند.
پنجشنبه گذشته مراسم با شکوه عروسی فریده رویش و مصطفی در سالن مکتب معرفت برگزار شد.
این عروسی در نوع خود نمونهی بود که میتواند الهامبخش اجتماع افیونزده و خرافاتی افغانستان باشد. عزیز رویش یک جلد کتاب که نماد دانایی و خردمندی است را بحیث جهیزیه به دخترش تقدیم نمود و فریده رویش نیز مهریهاش را یک جلد قرآن تعیین کرده است.
فریده و مصطفی بیش از 183هزار افغانی را نیز به مناسب عروسی شان، هزینه تحصیل 10تن از دختران بی بضاعت نموده اند.
در کنار جشن باشکوهی که برای عروسی فریده و مصطفی در سالن مکتب معرفت برگزار شد، آنان جشن دیگری را برای خانوادهها و اقارب شان در یکی از سالنهای عروسی شهر کابل برگزار کردند.
این اقدام فریده و مصطفی در نوع خود نمونه و نخستین اقدام شجاعانه برای آغاز یک زندگی خوشبخت و زیباست.
با اینحال یک جماعت ناتوان و نابسامان که توانایی هیچ کار خیر و موثری را ندارند، پشت صفحات مجازی شان نشسته و نق میزنند که این زوج جوان مردم را فریب داده اند.
دقیقاً شبیه یک عده بیچاره و حسود و ناتوان که علیه من و نیلوفر عزیزم مینوشتند.
این جماعت که توانایی تحمل خوشبختی دیگران را ندارند، حسادت و دلتنگی شان را میریزند در فیسبوک.
بیرون زدن از دایرهی نگاه متعصب جامعهی که تا گلو غرق در فساد، خرافات و جنون است کار ساده و آسانی نیست. من در در خانوادهی سنتی و شدیداً محافظهکار بزرگ شدم، چهار سال مدرسه دینی خواندم، پدرم در ابتدا تلاش میکرد که "ملا" شوم، اقوام و بستگانم اکثریت بیسواد، رمهدار و روستا نشین اند، اما در روز عروسیام، دست عروسم را گرفتم و رفتم در پارک عمومی شهر و با اطفال خیابانی رقصیدیم، خندیدیم و لذت بردیم.
اقدامی که باعث شد بسیاریها حتی نزدیکترین اقوام و خانوادههای ما از من و عروسم متنفر شوند. آن شیادان حسود اگر دست شان بما میرسید شاید از دار زدن ما نیز خودداری نمیکردند.
در کنار این شادمانی که برای خود و اطفال کارگر ایجاد کردیم، بخاطر اینکه نمیتوانستیم و منطقی هم نبود خانوادههای مان را نادیده بگیریم، جشن کوچک عقد نکاح ترتیب دادیم.
کجای اقدام ما و یا اقدام با شکوه فریده و مصفطی مشکل داشت که یک جماعت جارزن اینهمه نق میزنند؟
عزیز رویش که الگوی یک پدر مهربان و خردمند است، با اقدام نمونهی که در عروسی دخترش انجام داد نیز برایش دشمنانی در میان این جامعهی خردستیز خلق کرده است.
همه حق دارند انتقاد کنند، اما فرق است میان جارزن و نق زن و منتقد. به هر اندازه که برای یک اقدام باشکوه نق زده شود، به همان میزان ساحه مقبولیت و تاثیرگذاری و مهر تایید آن بیشتر میشود.
امیدوارم زوجهای بیشتری برای زدودن خاکستر سیاه خرافات از این جامعه اقدامات باشکوهی را رقم بزنند.
عروسی فریده و مصطفی به خودشان و خانوادههای محترم شان شاد باد!
- مختار وفایی