مختار وفایی
مامورهای دشمن که به سازمانهای امنیتی رقیب
نفوذ میکنند معمولاً "موشهای کور" نامیده میشوند. دلیل این نامگذاری
این است که موشهای کور با ظرافت و دقت، در عمق اطلاعات نهادهای امنیتی رقیب نفوذ
کرده و خودشان را به عنوان چهرههای با اعتماد، متعهد و مسلکی جا میزنند. این موشها،
با تعلیمات مسلکی و تعهدات بنیادی به نهاد اصلیشان، چنان در قلب دشمن نفوذ میکنند
که محرم همه اسرار پنداشته شده و توانایی هر نوع تصمیمگیری در جغرافیای رقیب را
بدست میآورند. در تاریخ نهادهای اسرارآمیز امنیتی جهان از جمله کا.جی.بی،
ام.آی.سکس و سی.آی.ای، دهها موش کور دهها سال در نهادهای رقیب کار کرده و
اطلاعات مرموز و محرم را به نهادهای مرکزیشان فرستاده اند.
بیشترین موشهای کور در تاریخ نهادهای امنیتی
جهان، مربوط کا.جی.بی میشود. شوروی در دهه 1940، ماشین متحرک
زیرزمینی را که قادر بود در یک ساعت 15کیلومتر در زیر زمین تونل نفوذی ایجاد کرده و راه برود را نیز
اختراع کرد. نهادهای امنیتی شوروی در آن زمان، این ماشین نفوذی را که قادر بود قرارگاههای نظامی دشمن را با نفوذ از زیر زمین
منفجر کرده و ویران کند نیز، موش کور نامیده بود.
کابل و مردم
درماندهاش سالهاست که در گروِ موشهای کور است. موشهای کوری که با چهرههای به
ظاهر ملی، وطنپرست، ملیگرا و متعهد در نهادهای مانند امنیت ملی، شورای امنیت،
ریاست جمهوری، وزارتهای دفاع و داخله برای تامین امنیت و ثبات فعالیت می کنند،
اما طراح اصلی برنامههای شوم دشمن اند.
روسای کارکشته امنیت ملی افغانستان از جمله رحمتالله
نبیل و امرالله صالح، بارها بصورت علنی گفتهاند که امنیت ملی پر است از جاسوسهای
آی.اس.آی و کسی جرات و توانایی برکناری و محاکمه آنان را ندارند. هرچند که این
گفتههای نبیل و صالح بیانگر خیانت و ضعف خودآنان نیز است، چون این دوتن در زمان
ماموریت شان بحیث روسای امنیت ملی، نه تنها حرفی از این ماجراها زده نشد، بلکه
تلاشی در جهت پاکسازی امنیت ملی از چنگال موشهای کور آی.اس.آی نیز صورت نگرفته
است.
عکس از آرشیف |
عمق پیچیدگی حمله به هوتل انترکانیتننتال،
چهارراهی صدارت، شفاخانه نظامی 400بستر، ریاست رجال برجسته امنیت ملی، چهارراهی زنبق و دهها مورد
حملات مرگبار تروریستی دیگر که جان صدها تن را گرفته است، بیانگر نفوذ عمیق و شدید
موشهای کور به پشت میزهای تصمیم گیرنده در امنیت ملی و بقیه نهادهای امنیتی است. در
زمانی که کابل در یک جنگ رویارویی آشکار با دشمن دیرینه و بیرحمی مانند آی.آس.آی
مواجه است، رییس امنیت ملی مصروف چانهزنی با حزب جمعیت در مورد سرنوشت ولایت بلخ
است. معاونش برای آی.اس.آی. کار میکند و موشهای کور اطرافش نیز حملات مرگبار
مانند چهارراهی صدارت را در تبانی با
جنگجویان تحت امر ملاهیبتالله طراحی میکنند.
ستانکزی و اتمر که
به نزدیکی و رابطه دیرینه با پاکستان متهم اند، عامل اکثریت حملات پیچیده و مرگبار
سه سال اخیر در کابل دانسته می شوند. وقتی حامدگیلانی در حالی که پشت میز کارش عکس
نظامی پرویز مشرف و یوسف رضا گیلانی را نصب کرده و در اوج تنشها میان کابل و
اسلام آباد، از آدرس سخنگوی ارتش پاکستان صحبت میکند، چه معنای بجز موش کور را میتواند
در ذهن آدم تداعی کند. وقتی رییس امنیت ملی بجای پرداختن به مسوولیت اصلیاش که
حفاظت از نظام و مردم است، مصروف چانهزنیهای سیاسی و توطیه علیه منتقدین حکومت است
و در برابر حملات گسترده و مرگبار از اظهار تاسف نیز خودداری میکند، چه معنای بجز
موش کور تعبیه شده توسط آی.اس.آی را در قلب مهمترین نهاد امنیتی افغانستان دارد؟
موشهای کور میتوانند در
پارلمان از مردم نمایندگی کنند، دستیار
رییس امنیت ملی باشد و یا بحیث فرمانده یک بخش تصمیمگیرنده در این نهادها فعالیت
کند. این موشهای کور که تواناییهای خارقالعاده در طراحی حملات مرگبار علیه مردم
افغانستان دارند فقط به یک چیز فکر می کنند: منافع باداران شان که کابل را همیشه
خونین و مردمانش را تباه میخواهد.
تا زمانی که امنیت
ملی و بقیه نهادهای امنیتی در کنترول موشهای کور آی.اس. آی است، کابل همچنان گلوله
میبارد و در مسیر تطبیق استراتیژی قتل با هزار زخم خواهد تپید.
1 Comments