مختار وفایی
«یک شهید، هزار
فدایی؛ شهید افضل گورو»
دستخط تروریست ها که باخون روی کاشیهای حمام نوشته شده. |
این متن با خون به روی کاشیهای یک دیوار در حویلیای که ۲۵ ساعت تمام برای
نابودی سه مهاجم انتحاری زیر رگبار گلوله و خمپاره بود، نوشته شده است. سه مهاجم
ساعت ۸:۴۰ شب یکشنبه، کنسولگری هندوستان در مزارشریف را در حالی هدف
قرار دادند که مردم، مقامات و نیروهای امنیتی با شادی و سرور مصروف تماشای فوتبال
میان تیمهای ملی افغانستان و هندوستان بودند.
صدها تن از باشندگان مزارشریف، در حالی که جریان بازی فوتبال
میان هندوستان و افغانستان بهصورت زنده از صفحۀ بزرگی در یکی از برجهای بلند
تجارتی در مزارشریف پخش میشد، در مرکز شهر تجمع کرده و ورزشکارانشان را از راه
دور تشویق میکردند و ثانیهها را برای موفقیت میگذراندند. اندکی پس از متفرقشدن
مردم از مرکز شهر، صداهای بمب و خمپاره در مرکز شهر پخش شد و به دنبال آن شلیکها
و زدوخوردهای پیهم و دوامدار بهراه افتاد، که لحظات شاد مردم را با نگرانی و
دلهرۀ بیپایان تا ۲۴ ساعت آینده گره زد.
حمله بر اماکن دیپلماتیک هندوستان در افغانستان، سابقۀ طولانی
دارد و این هم آشکار است که افغانستان صحنۀ زورآزمایی و میدان جنگ نیابتی میان
هندوستان و پاکستان است. هندوستان و پاکستان هردو در افغانستان در جستوجوی منافع
خود و شکست همدیگرند. هردو کشور یک هدف را دنبال میکنند: اینکه چگونه حریف را در
این میدان خالی از سکنه به زانو درآورد. صرف وسیلهها و روش دیپلماسی و مبارزه
آنان فرق میکند. هندوستان نسبت به مردم و دولت افغانستان دیپلماسی دوستانه و محبتآمیز
دارد، اما وسیلۀ دست پاکستان در این مبارزه، خشونت و بمب و انفجار است. هندوستان
به خاطر اینکه دوست افغانستان را دوست مشترک و دشمن آن را دشمن مشترک ثابت کند، ۲۰۰ میلیون دالر هزینه
میکند تا ساختمان جدید و مجلل شورای ملی را بسازد؛ اما پاکستان برای اینکه ثابت
کند برندۀ این بازی است و هندوستان را در منطقه شکست داده است، گروهی از
انتحارکنندگان دمِ دروازۀ کنسولگری و سفارت هندوستان میفرستد تا بفهماند که دوستی
افغانستان با هندوستان در صورتی که به ضرر پاکستان باشد، هزینهای به این حد گزاف
دارد.
من بیشتر از ۲۵ ساعت، صداهای خمپاره و راکتپراکنیهایی
را که در پی حمله بر کنسولگری هندوستان در مزارشریف صورت گرفت، بهصورت دوامدار میشنیدم
و ماجرا را از نزدیک دنبال میکردم. پس از این حمله به دنبال چراهای این اتفاق در
اذهان مردم، مسئولان و آنانی که از نزدیک سیاستها و اتفاقات را تحلیل و تجزیه میکنند،
افتادم. آنچه من بهعنوان پاسخ به چراهای این حمله مینویسم، اگر خود واقعیت
نباشد، مطمئنم که نزدیک به واقعیت است.
- پاکستانیها یک حرف را همیشه بهصورت واضح به مقامات و مردم
افغانستان فهماندهاند، اینکه نزدیکی و دوستی با هندوستان، به معنای دشمنی با
پاکستان است. چند ماه قبل، هنگامی که من برای شرکت در کنفرانس گفتوگو پیرامون صلح
با حضور جوانان افغانستان و پاکستان در
اسلامآباد شرکت کردم، در یکی از روزها، با رحیمالله یوسفزی، روزنامهنگار صاحبنام
پاکستانی صحبت کردیم. یوسفزی که وقایع و سیاستهای پاکستان و افغانستان را سالهاست
از نزدیک بررسی کرده و مقالات و کتابهایی در این مورد نوشته است، یک حرف را بهصورت
واضح برای ما گوشزد کرد که اگر افغانستان به دنبال نزدیکی، صداقت و همکاری با
پاکستان است، باید در رفتارهایش همیشه یک مسأله را جدی و مهم تلقی کند. یوسفزی
گفت: مقامات پاکستانی یک هدف دارند و آن اینکه افغانستان باید بهصورت جدی مواظب
رفتارهایش با هندوستان باشد. هندوستان و پاکستان مشکل عمیقی در دل تاریخ دارند.
هردو کشور از بدو پیدایش پاکستان به اندازۀ توانشان به همدیگر نیش زهر زدهاند و
سالهاست که افغانستان میان این دو دشمن قدرتمند تبدیل به بازیچه شده است. گسترش
روابط میان کابل-دهلی طی ماههای اخیر و به دنبال افتتاح ساختمان جدید شورای ملی
افغانستان به هزینه ۲۰۰ میلیون دالر، همزمان با تحویلدهی چهار چرخبال به ارتش
افغانستان، بدون شک جواب قاطع پاکستان را به دنبال دارد. هندوستان با این کمک
خواست دوستی و تعهدش را به مردم افغانستان ثابت کرده و به پاکستان بفهماند که در
همکاری استراتژیک با افغانستان، میدان بازی را در منطقه به دست خواهد گرفت. اکنون
افغانستان بازیچه است و میان دو قدرت منطقهای بر سر جنگی که هیچ ربطی به آن
ندارد، آب میشود. در این بازی اگر دست نوازشی از دهلی به سوی افغانستان دراز شود،
دست دیگری برای سیلیزدن از اسلامآباد دراز میشود. اکنون نه دوستی هند به نفع
افغانستان است و نه دشمنی پاکستان. این وضع زمانی به نفع افغانستان تغییر میکند
که ما از سطح بازیچهبودن به سطح بازیگری در منطقه تغییر جهت دهیم.
- در حالی که افغانستان میان جنگ دو قدرت منطقهای هرروز خاکستر
میشود، از تواناییهای اندک حفاظتی و امنیتی برخوردار است و اوضاع هرروز به سوی
شکنندگی نزدیک میشود. منابعی در ارگانهای کشفی و امنیتی پس از وقوع حمله بر
کنسولگری هندوستان در مزارشریف گفتند که ارگانهای کشفی، حداقل چهار روز قبل از
وقوع حمله، از احتمال یک حملۀ تروریستی در مزارشریف برای هدف قراردادن کنسولگری
هندوستان خبر داده بودند. دشوارترین مرحله برای جلوگیری از وقوع حملات تروریستی،
کشف و آگاهی در مورد آن است و بدون شک جلوگیری از وقوع آن در صورتی که قبل از
وقوع کشف شود، برای نهادهای امنیتی در قلب یکی از مهمترین شهرهای افغانستان در
چندقدمی یک قولاردو و مقتدرترین والی کشور، کار ساده و آسانی است. اینکه چرا
هشدار در مورد وقوع این حمله جدی گرفته نشد و حتا در صورت عدم کشف از وقوع آن،
چگونه اینهمه مهمات و تسلیحات در پررفتوآمدترین محلی که در نزدیکی آن چندین
مکان دیپلماتیک دیگر نیز قرار دارند، انتقال داده شده و تروریستها در خانهای که
اتاقهای زرهی دارد جابهجا شدهاند، سوالهایی است که از سازماندهی و دخیلبودن
دستهایی در درون ارگانهای فعال در منطقه پرده بر میدارد. مسألۀ دیگری را که این
حملۀ سازماندهیشده نشان داده و ثابت میکند، این است که اگر همچنان در حالی که
بازیچۀ میان هندوستان و پاکستان هستیم، مواظب رفتارهایمان با هندوستان نباشیم،
پاکستان میتواند حتا امنترین شهر کشور را که مزارشریف است، ناامن ساخته و یک
قولاردو را با هزاران سرباز تا به دندان مسلح به چالش بکشد.
- نکتۀ مهم دیگری که در جریان جنگ ۲۵ ساعته میان صدها سرباز
امنیتی افغانستان با ۳ مهاجم انتحاری آشکار شد، این بود که نیروهای امنیتی افغانستان
هنوز هم در فرماندهی، تاکتیک و استراتژی مهار چنین حملات مشکل دارند و از تواناییهای
لازم در چنین مواردی برخوردار نیستند. وقوع این حمله و از همه مهمتر دوام ۲۵ ساعته آن، ثابت کرد
که نهادهای کشفی، استخباراتی و امنیتی افغانستان، از کارایی لازم در مبارزه علیه
دهشتافگنی برخوردار نیستند و اگر در جریان بازیهای بزرگ منطقوی، تصمیم خصمانهتری
نسبت به سرنوشت افغانستان از سوی یکی از طرفها گرفته شده و بهصورت جدی دنبال
شود، نظام کنونی با چنین وضعیتی که دستگاههای کشفی و دفاعی دارد، توان ایستادگی
را در مقابل هجوم دشمن مخوف و قسمخوردهاش ندارد.
- آنچه از سه تروریستی که به هدف حمله بر کنسولگری هندوستان بهجا
مانده است، اجساد تکهوپاره و نوشتهای به زبان اردو با این کلمات است: «یک شهید،
هزار فدایی؛ شهید افضل گورو».
افضل گورو، یک تروریست کشمیری بود که در اتهام به سازماندهی
حمله بر پارلمان هندوستان در سال ۲۰۰۱، توسط نیروهای امنیتی هند بازداشت شده
و در سال ۲۰۱۳ در آن کشور اعدام شد. گورو همچنان از اعضای برجستۀ گروه «جیش
محمد» بود که در منطقۀ هیمالیا علیه هندوستان میجنگید.
0 Comments