پایانِ پیروزمندانه‌ی امشب و خاطره‌ی از مروارید اقیانوس آرام

سه ماه قبل، برای تفریح یک هفته‌یی سریلانکا رفتم. نخستین سفرم به این کشور بود که طی هفت روز سیر و سفر به شهرها و سواحل آن، با جاذبه‌های طبیعی، فرهنگ غنی و مردمان خوب آن سرزمین آشنا شدم. سریلانکا جزیره کوچکی است به شکل یک قطره آب در جنوب هندوستان و احاطه شده با اقیانوس هند که از قدیم‌الایام به دلیل داشتن سنگ‌های قیمتی معروف بوده است ولی امروزه در همه جای دنیا این کشور را نه به خاطر سنگ‌های قیمتی آن بلکه با چای معروف سیلان می‌شناسند. سریلانکا را مروارید اقیانوس آرام و یا مروارید اقیانوس هند نیز می‌گویند.
جمعیت این کشور 21.1 میلیون نفر است و آب و هوای آن به دلیل نزدیکی آن به خط استوا و شکل جزیره‌ایی و احاطه شدن توسط اقیانوس هند از همه طرف استوایی است. نظام این کشور، «جمهوری سوسیالیستی دموکراتیک» است و از نظم عمومی خوبی برخوردار است.
طی چهار و نیم ساعت پرواز از میدان هوایی دبی به میدان هوایی کولومبو پایتخت سریلانکا، کتاب قلعه حیوانات از جرج اورول را خواندم و فیلم دیدم. همین که هواپیما به میدان هوایی کولومبو به زمین نشست، تلاش کردم برایم رفیق جستجو کنم. به جوانی که داشت با صفحات روزنامه ور می‌رفت سلام و دست دادم. باهم معرفی شدیم. همین که گفتم از افغانستان هستم، گفت: آهاااااا شما افغان‌ها چقدر خوب کریکت بازی می‌کنید. بیاد همان شکست تیم کرکت سریلانکا در مقابل تیم افغانستان در سال 1391 افتادم. گفتم شما هم عالی هستید. حدود نیم ساعت در میدان هوایی مرا رهنمایی کرد و از جاذبه‌های تفریحی سریلانکا گفت و در اخیر لیستی از مکان‌های دیدنی سریلانکا را برایم نوشت و توصیه کرد آن‌جاها را دیدن کنم. باهم خدا حافظی کردیم و گفت آرزومندم روزی بیایم افغانستان.
یک هفته‌ی که آن جا بودم، راننده‌ی مشخصی مرا به مناطق دیدنی از جمله مناظر طبیعی، فرهنگی، تاریخی، تفریحی و برای خرید در شهر می برد. یک‌هفته تفریح در سریلانکا که روزها در شهرها و مکان‌های دیدنی می‌رفتم و شب‌ها در هوتلی در جوار اقیانوس هند استراحت می کردم، چنان برایم آرام‌بخش و لذت‌آفرین بود که خستگی‌های 23 سال عمرم را تکاند. این کشور با 21 میلیون جمعیت که سابقه‌ی طولانی در مستعمره بودن نیز دارد، طی سال‌های اخیر که آرامی و آرامش را تجربه کرده، چنان رشد سریع در اقتصاد و انکشاف داشته است که تعجب آدم را بر می‌انگیزد. در پروازی که من از دبی به کولومبو رفتم، احتمالاً بیشتر از 300 تن با من همراه بودند که اکثریت آنان مسافرانی از کشورهای اروپایی و مردمانِ مرفه بودند که به هدف سیاحت و کارهای رسمی به سریلانکار می‌رفتند. بعداً فهمیدم یکی از منابع عایداتی مهم برای این کشور،صنعت توریزم بوده است که عاید حاصل از این منبع، تقریباً 40 درصد عاید خالص سالانه‌اش را تشکیل می‌دهد.
دین رسمی سریلانکا بودیزم است و از جمعیت 21 میلیونی این کشور، 10 فیصد آن را مسلمانان تشکیل می‌دهد.
یاد داشت‌های زیادی از سفر پر جاذبه و دلچسپ یک هفته‌یی ام به این کشور دارم که در فرصت آن را خواهم نوشت. امشب هنگامی که مسابقه‌ی فوتبال میان افغانستان و سریلانکا را تماشا کردم و پایان پیروزمندانه‌ی که نصیب افغانستان شد، مرا بیاد همان تعجبِ دوست سریلانکایی‌ام در قهرمانی کشور ما در بازی کریکت انداخت که از همین‌جا برای شان صبر و استقامت بیشتر در مسابقات ورزشی تیم‌های شان با افغانستان خواهانم!
در ضمن آن‌روز بیاد این نکته افتادم که ورزش چقدر قدرت ایجاد همگرایی و همدلی میان ملت‌ها را داشته و معرف کشورها به همدیگر می‌باشد.
برای ملی پوشان افغانستان، قوت بیشتر در پیروزهای شان آرزو می‌کنم.
در بلندای یک معبد، در شهر کولومبو، پایتخت سریلانکا

Post a Comment

0 Comments