ملاعمر رهبر اسبق گروه طالبان |
ملاعمر، نمادِ حاکمیت جهالت،
ستم دینی، تعصب مذهبی و طاعون مرگ در تاریخ
معاصر افغانستان است.
او که در اوج برادرکشی و
جنگ بر سرِ قدرت میان مجاهدین، از مغارههای کهنهی بنام مسجد در قندهار قیام اش را
آغاز کرد، سر انجام به باور خود و سربازانش، به مقام امیرالمومنین و رهبر مسلمانان
جهان نایل شد.
ملاعمر با پوشیدنِ خرقهی
پیامبر اسلام در قندهار، قسم یاد کرد که امارت اسلامی را در افغانستان تاسیس نموده
و ملت مسلمان را از تباهی و گمراهی نجات خواهد داد. این ملای تکچشم که جانشینی محمد
ابن عبدالله را یدک میکشید، هیچگاه همه را به یک چشم ندید و همچون عبدالرحمان خان با پشتوانه و تعصب
دینی و قبیلوی علیه غیرخودش قدعلم کرد و روی
ستمپیشگانی که با قتل عام و تجاوز و غارت
و خیانت حکومت کرده بود را سیاه نمود. این ملا که عروسکِ دست ساخت همسایهی سفاک ما
پاکستان بود، نمیدانست که با پوشیدنِ خرقهی پیامبر و یدک کشیدنِ عنوان خودساختهی
امیرالمونین نمیتواند به راهی برود که به رهبری موفقانهی یک ملت بیانجامد. او با
عقل ناقصِ دینی و عطش میراثی خونآشامی اش، چنان مشتی بر تقدیر کشور کوبید که ما را
به صدها سال قبل برگشتاند. پایههای امارت
او که استوار بود بر شانههای دستگاه خون آشام استخبارات پاکستان، بلاخره توسط بمب
افگنهای امریکا و سرداران این سرزمین به خاک نشست.
این فرزند وفادار آی.اس.آی
که پیروانش او را چهرهی تابناک تاریخ افغانستان میدانند، در آغوش متعهدترین دشمن
مردم افغانستان در چنان حقارت، پستی و زذالت مُرد و دفن شد که مرگ هیچ درندهیی در
هیچ بیابانی به چنان حقارت اتفاق نمیافتد.
اکنون که امیرِ جغرافیای
جهالت دینی و تعصب قبیلوی مُرده و بازماندگانش برای رسیدن به جایگاه او در جانشینی
پیامبر اسلام باهم میجنگند، فرصتِ جدیدی برای حکومت افغانستان در رسیدن به صلح مهیا
شده است.
از همپاشیدگی در صفوف طالبان
و نپذیرفتنِ مقام رهبری اخترمنصور، میتوانند فرصتی باشد برای جلب توجه گروههای جدا
شده از صفوف رهبری طالبان که در این فرصت با حکومت افغانستان یکجا شده و دست از کشتار
مردم بردارند.
هرچند حکومت افغانستان ضعفها
و دشواریهایی خودش را دارد که مشروعیت اش را نزد طالبان از دست داده،اما اگر ارادهی
برای صلح و رسیدن به آن وجود داشته باشد، یکی از فرصتهایی که دیگر بدست نخواهد آمد،
فضای ایجاد شدهی کنونی با وقوع مرگ ملاعمر در صفوف طالبان است.
با وجودی که بیباوری به
رهبران حکومت در ارادهی واقعی برای رسیدن به ثبات نیز بیبنیاد نیست اما برگزاری فاتحه
برای قاتل مردم افغانستان و شخصی که خرقهی دینیاش باعث ریختنِ خونِ هزاران بیگناه
و آوارگیهای بیشمار در این سرزمین شد، بیانگر موجودیت تفکر عمیق طالبانی و وحشت در
این سرزمین است که در صورت غفلت، بار دیگر آن خرقهی خون و خیانت بر شانههای ملاعمرهای
خون آشام افراشته خواهد شد.
برگزاری فاتحه برای ملاعمر
در کابل، با لوگوی حکومت و با حضور افراد نزدیک به حکومت، بیانگر این مساله است که
طالبان و جنایت کارانِ ملاعمری، موجودات خارجی نیستند و در بیخ گوش رهبران ارگ، برنامهی
کشتار و تداوم حاکمیت جهل و تعصب را پی میریزند.
با وجود این همه، شکافِ عمیقی
که اکنون مرگ ملاعمر در میان طالبان بجا گذاشته است، فرصت خوبی است برای حکومت افغانستان
که طالبان متلاشی شده را به صفوف دولت جا زده و گروهکهای ناراض آنان را توسط ارادهی
آهنین ارتش قلع و قم نموده و ثبات و امنیت را به خانههای مردم افغانستان بیاورد.
مختاروفایی
0 Comments