مختار وفایی
مشارکت از اساسیترین مولفهها
در بدنهی یک نظام مردمسالار است. سطوح مشارکت مردم یک جامعه در تصامیمی که بر زندگی
آنان تاثیر مستقیم دارند، بستگی دارد به چگونگی فرهنگ سیاسی آن جامعه. فرهنگ سیاسی
یک جامعه است که روزنهی حضور آنان را در تصامیم بزرگ کشوری باز میکند. فرهنگ سیاسی
در هرجامعهیی متفاوت است. افغانستان که از چندین دهه بدینسو، نا آرامی و جنگهای
خانمانسوز را تجربه میکند، ضمن دیگر تبعات جنگ و ویرانی، شاهد دگرگونی ساختارهای ذهنی
و فکری مردماش نیز بوده است. از بیشتر از یکدهه بدینسو که نظامِ نیمبند دمُکراسی
در افغانستان نفس میکشد، شاید تغییراتی در ساختارهای فکری و فرهنگی مردم و بخصوص نسل
نو افغانستان آمده باشد، اما آنچه احساس میشود، فقدان یک فرهنگ سیاسی مشارکتی فعال
در کشور است. مشارکت سیاسی نیازمند آگاهی لازم از جریانها و ساختارهایی است که در
یک کشور فعال اند. شهروندانی که در مورد اهمیت و چگونگی ساختارها و کارزارهای سیاسی
در یک کشور آگاهی دارند، بدون شک فعالانه در همه عرصهها احساس مسوولیت کرده و مشارکت
میکنند. اما شهروندانی که نه از جریانها و ساختارها آگاهی داشته و نه چگونگی تغییرات
و تاثیرات آن بر زندگی روزمره، برایش اهمیت داشته باشد، بدون شک که فقط نقش یک نظارهگر
را خواهند داشت.
اما نسل نوِ افغانستان
که باعثِ ایجاد امیدواریهای زیادی در سطح ملی و بینالمللی شده است، در کجای این مساله
حضور دارد؟
با یک نگاه اجمالی و خوشبینانه
به حضور جوانان افغانستان در ساختارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مدنی، در مییابیم
که این نسل توانسته است با مهارتهای لازمی که طی یکونیم دههی گذشته کسب کرده؛ جایگاهش
را در دولت و ساختارهای مهم اجتماعی افغانستان دریابد.
تلاشهایی که طی یکو نیم
دههی گذشته از سوی نهادهای مختلف مدنی، فرهنگی و سیاسی در افغانستان صورت گرفته، روزنههای
راهگشایی را برای گسترش حضور نسل جوان افغانستان در سطوح بلند مدیریتی و تصمیمگیری
باز کرده است.
من به عنوان کسی که در
این سرزمین نفس میکشم و آرزوهایی برای خود و سرزمینم دارم، همواره دنبال راهها و
روشهایی بوده ام که به عنوان یک شهروند فعال سهمام را در تصمیمگیریهای که تاثیر
مستقیم بر زندگی جمعی هموطنانم دارد، ادا نمایم. به پندار من، ایجاد حس شهروندی فعال
و تقویت حس همگرایی میان شهروندان، یگانه ابرازی است که ملتها را بسوی رفاه و دولتها
را بسوی ثبات میکشاند.
از افغانستان در همه جا
به عنوان یک کشور جوان یاد میشود. طبق آمارهای ارایه شده؛ بیشتر از 60 فیصد نفوس این
کشور را نسل جوان تشکیل میدهد. حضور گستردهی نسل نو در ساختارهای سیاسی، اجتماعی
و فرهنگی افغانستان، زمینههای رفتن این کشور را در مسیر صلح و ثبات فراهم میکند؛
اما شرط اساسی آن، اهمیت دادن به خواستها، طرحها و توقعات این نسل از سوی رهبران
کشور است.
در تازهترین مورد، من
شاهد ایجاد «مجتمع جوانان متخصص افغان» بودم. این مجمتع که با حضور 30 تن از نمایندگان
جوان از 4 ولایت افغانستان ایجاد شده و قرار است با حضور بیشتر جوانان از سایر ولایات
کشور گسترش یابد، باعث امیدواریهایی در میان جوانان شده است. مرکز رسانهیی نارنج،
میدیوتیک افغانستان، موسسه فریدریش ایبرت و موسسه توسعه که از طراحان و مجریان این
مجتمع هستند، با یک دید بلند و درازمدت، تلاش کردند تا این مجتمع، محوری باشد برای
جوانانی که با عالمی از زحمات و تلاش، اسناد و مدارک تخصصی شان را از دانشگاهها بدست
آورده و دنبال سهیم شدن در روند تصمیمگیری و کارهای اجرایی دولتی میباشند. این مجتمع
در نخستین اقدام اش، تلاش کرد تا طرحی را بصورت نوشتاری در مورد چالشهای موجود در
افغانستان به رهبران حکومت وحدت ملی پیشکش نماید. طرحی که برامده از ایجاد گفتمانهای
جداگانه در میان صدهاتن از جوانان چهارولایت افغانستان میباشد، به عنوان پیشنهادات
افغانستان شمول، قرار است بزودی در یک نشست با یکی از رهبران حکومت وحدت ملی، پیشکش
شده از رهبران حکومت خواسته خواهد شد تا بصورت جدی، گامهایی را برای عملی نمودن این
طرحها و پیشنهادات بردارند.
علاقهمندی جوانان افغانستان
و سهمگیری فعالانهی آنان در ایجاد این مجتمع، این مساله را ثابت میسازد که نسل نوِ
افغانستان خود را در سرنوشت این ملت شریک میدانند و عاشقانه میخواهند به عنوان شهروندان
فعال در عرصههای سیاسی و تصمیمگیریهای مهم دولتی سهمی ادا کنند. زمینههایی که طی
یک و نیم دهه در افغانستان ایجاد شد، توانست دگرگونیهایی زیادی از جمله حرکت بسوی
تخصصگرایی و ترک تقدیرگرایی را در میان نسل نو افغانستان رقم بزند. ایجاد چنین مجتمعهایی
و استقبال گستردهی نسل نو افغانستان از آن، این امیدواری را بوجود میآورد که این
نسل در قبال سرنوشت خود و سرزمیناش جدی است و در تلاش برای تغییر و بهبود اوضاع را
از اولویتهای کاری اش میپندارد.
خوشبختانه همین حس مسوولیت
پذیری در میان این نسل، باعث شده است تا شاهد حضور هزاران متخصص جوان در رشتههای گوناگون
که عملاً شامل فعالیتهای دولتی و خصوصی در کشور هستند باشیم. اما آنچه باعث نا امیدی
و ایجاد رنج میشود، سطح بالای بیکاری و بیسرنوشتی در میان متخصصین جوان افغانستان
است. با وجود گسترش جوانان متخصص افغان که همه ساله از دانشگاهها سند فراغت بدست میآورند،
زمینههای جذب و منابع اشتغال برای آنان فراهم نشده است. باوجودی که ایجاد مجتمع جوانان
متخصص افغان نمیتواند به عنوان یک نهاد کاریابی عمل کند، اما من امیدوارم که جمع
شدن در یک محور و تلاش همگانی برای آوردن تغییرات، نتایج مطلوبی را در پی خواهد داشت.
مجتمع ایجاد شده که تاکنون 30 تن به نمایندگی از جوانان 4 ولایت در یک پروسهي شفاف
و علنی بر اساس شایستگیهای لازم انتخاب شده و در آن حضور دارند، میتواند زمینهیی
باشد برای ایجاد طرحهای بیشتر برای رهبران حکومت افغانستان که تغییرات بنیادی را
برای نسل نو افغانستان در پی داشته باشد. اکنون نسل نو افغانستان، با تمامی سهولتها
و امکاناتی که در اختیار دارد، از رنجهایی مانند رونق تفکر مسنسالاری در ادارات و
ساختارهای دولتی، دید خامانگارانهی بزرگان و رهبران و بی اعتمادی در سطح ملی نسبت
به این نسل صدمه میبینند.
هرچند این باور وجود دارد
که هنوزهم ساختارهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و دینی مردم افغانستان، استوار بر سنتها
و عرفهایی گذشته است و سرنوشت جمعی مردم افغانستان بر اساس همان باورها شکل میگیرد،
اما به غلط بودن و اشتباه بودن برخی از این باورها نیز اعتقاد بوجود آمده است. اکنون
نیازمندی و اجبار به تغییر در افغانستان لازم است. رهبران حکومتی، رهبران مردمی و رهبران
دینی، باید تلاش کنند تا زمینهی حضور نسل نو که فارغ از هرگونه دغدغهی عقدهمندانه
و انتقام است را در سطوح بلند مدیریتی، تصمیگیری و ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی
باز کنند. من به عنوان عضوی از نسل نوِ افغانستان باعث امیدواری در خانوادهی کوچک
خودم شده ام، باور دارم که تک تکِ این نسل، امید و روحیهي تلاش برای تغییر را در اجتماعاتِ
کوچکی همچون خانوادههای شان ایجاد کرده اند و این آغازی است برای دوام یک راه دراز
و بلند که سعادت و رفاه یک ملت رادر پی خواهد داشت.
من که افتخار عضویت در
مجتمع جوانان متخصص افغان به نمایندگی از جوانان بلخ را دارم، توقع و انتظار من از
منابع حمایوی و میزبان این برنامه بخصوص، مرکز رسانهیی نارنج، میدیوتیک افغانستان
و موسسه فریدریش ایبرت این است که تلاش کنند، این گام بلند و پروسهی مهم و حیاتی برای
نسل نو افغانستان را در سایر ولایات گسترش داده و برای بلند شدنِ صدای یک نسل وسیله
شوند. همچنان از تمامی همنسلانم که عضوی از این مجتمع هستند، توقع میبرم تا با عزم
محکم و ارادهی راسخ، گام برای عملی سازی طرحهایی که میتوانند این نسل را وسیلهیی
برای ترقی و پیشرفت این سرزمین بسازند، تلاش کنند.
0 Comments