مختار وفایی
یکی از ماندگارترین میراثهای سیزده سال حکومت به رهبری حامد کرزی در افغانستان،
گسترش و مشروعیت دادنِ مکتب ترور و وحشت و تقویت «تفکر طالبانی» است.
کرزی که رابطهی عمیق خونی و خانوادگی با قبیلههای مخوف ترور و وحشت دارد،
طی سیزده سال حکومت اش، بیشرمانه، وحشیانهترین موجودات که هیچ سنخیتی با انسانیت
و اسلام ندارند و از هردم تنفس شان بوی خون هزاران شهروند بیگناه افغانستان میآید
را برادر خوانده، دست مهربانی و عطوفت بر سرِ آنان کشیده و از زندانها _که اکثراً
در جنگهای رویارویی با نیروهای امنیتی افغانستان باز داشت شده بودند_ رهای شان کردند.
اکنون کرزی در ارگ نشسته و برادرانش جبهات جنگ علیه مردم افغانستان را رهبری
میکنند. مهمترین رسالتِ این آزادشدگان، ستاندنِ جان مردمان بیگناه و ریختن خون آنانی
اند که کرزی را رییس جمهور شان میپندارند.
طالبان پس از حادثهی 11 سپتامبر و هجوم سیلآسای کمکهای نظامی و اقتصادی
جهان به افغانستان، شکست خوردند، اما شبکههای استبخباراتی منطقه و کشورهای قدرتمند
جهان، بخاطر تامین منافع شان، در تبانی با حکومت پساطالبانی، طالبان، این الگوی خون
و حشت را دوباره بجان مردم افغانستان رها کردند.
اکنون طالبان در برخی از مناطق حاکمیت میکنند و ادعای برپایی حکومت «امارت
اسلامی افغانستان» را دارند. دقیقاً چیزی که داعش از بدو تولد اش در عراق جار میزد
و اکنون به بخش اعظمی از خواستههایش رسیده است.
این باور که طالبان در حکومت آینده که به گمان زیاد، از هر لحاظ ضعیف و
در برابر دهشت افگنان از موضع تضرع حاضر خواهد شد، بخشهای وسیعی از خاک افغانستان
را گرفته و گلمِ نوزادِ بنام دمُکراسی از این کشور جمع کنند، در حال تقویت است.
دهها فرماندهِ آزادشده توسط رییس جمهور کرزی از زندان گوانتنامو و بگرام،
هم اکنون علناً جنگ علیه مردم افغانسان را رهبری میکنند. آیا کرزی و حلقهی طالبانی
درون ارگ، میتوانند در دفاع از ترور و حشت و در تقویت بنیادهای بیبنیاد تفکر طالبانی،
برای مردم و جهانیان، پیامِ واضحتر از این داشته باشند؟
0 Comments