مختار وفایی
افغانستان، با پیش رو داشتن تحولات بزرگ و سرنوشتساز، بارِ دیگر در مقطعِ حساس و تاریخیِ قرار گرفته است که گذار از این مرحله، نیازمند اقتدار و حاکمیت قوی و ارادهی مستحکم ملی و سیاسی میباشد.
افغانستان، با پیش رو داشتن تحولات بزرگ و سرنوشتساز، بارِ دیگر در مقطعِ حساس و تاریخیِ قرار گرفته است که گذار از این مرحله، نیازمند اقتدار و حاکمیت قوی و ارادهی مستحکم ملی و سیاسی میباشد.
ناامنیها، فساد
اداری، بی اعتمادی، بیکاری، اعتیاد به مواد مخدر، اقتصاد ضعیف و مهاجرتهای
شهروندان؛
از جمله هفت بحران چالشساز است که استاد محقق آنان را به «هفتخوان رستم» تشبیه
نموده است.
حالا ما به رویکرد به این «هفتخوان رستم»، میخواهیم به
بررسی چالشهای دیگری بپردازیم که موجودیت آنان گذار از «هفت خوان رستم» را
دشوارتر میسازد.
اگر چالشهای که آینده افغانستان را تهدید نموده و باعث میگردد
سیاسیون و مردم افغانستان دچارِ سردرگمی و نگرانی گردد را بشماریم، به همین همین
هفت بحران یادشده که جدی و فراگیر است خلاصه میشود؛ اما آنچه میتواند، راه رفتن
و گذار از این هفت بحران خطرناک را آسانتر بسازد، اعتماد به آینده و زندگی در
افغانستان، برای شهروندان این کشور است.
اینروزها شاهد هستیم که از علما، دانشجویان، فعالان مدنی،
فعالان کارگری، آگاهان، نمایندگان مجلس و وزاری کابینه افغانستان گرفته تا یک دهقان
و کارگرِ عادی جامعه، روحیه و اعتماد به
آینده را در زندگی در افغانستان از دست داده و برای امضا نشدن پیمان امنیتی
میان افغانستان و امریکا که نیازِ اساسی افغانستان است، ابراز نگرانی میکنند.
این از سوی همه پذیرفته شده است که افغانستان با وضعیتِ که
دارد، نیازمندِ توافق با کشورهای ابرقدرت جهانی و بخصوص ایالات متحده امریکا است.
متاسفانه مشکل اساسی در تاریخ افغانستان همواره این بوده
است که سیاستمداران و حاکمیان به قدرت و حاکمیت را به چشم موروثی دیده اند.
در کنارِ دیگر تحلیلها و برداشتها، از چانهزنیهای رییس
جمهورکرزی مبنی بر امضا نشدن پیمان امنیتی میان افغانستان و امریکا، این موضوع که
آقای کرزی در تلاش پذیرفتنِ خواستهایش از سوی امریکا، که حمایت آن کشور از نامزد
مورد نظرش در انتخابات ریاست جمهوری میباشد، کم کم به واقعیت عینی تبدیل میشود.
در حالی که چانهزنی بر سرِ این موضوع به نفع افغانستان
است؛ چون امنیت و ثباتِ اقتصادی، فکری و امنیتی آینده
افغانستان تا حدی به امضای این پیمان وابسته است، و اگر جدی گرفته نشود، احتمال هر
خطری برای آینده افغانستان قابل پیشبینی است. اما مطرح کردن و درخواست نمودن
خواستها و منافع شخصی از آدرس این پیمان، کاری است، خاینانه و در تضاد با منافع
ملی کشور.
با وجودِ که رییس جمهورکرزی، طی این مدت اعتراضهای مردمی
را از سراسر کشور شاهد بوده است، هنوز هم نه دلیل و استدلالِ منطقی برا امضا
نکردنش ابراز کرده است و نه زمانِ مشخصی برای امضا نمودن پیمان مطرح کرده است.
با این حال، بدون شک باید باور کرد که پیمان امنیتی میان
افغانستان امریکا که حمایت همگانی و مردمی کشور را نیز با خود دارد، در گروِ خواستها
و منافع شخصی رییس جمهورکرزی مانده است.
امضا نشدنِ این پیمان و گسترش تهدیدهای برخواسته از هفت
بحران یادشده، گذشتن از «هفتخوان رستم» را برای حکومت افغانستان دشوارتر نموده و
آیندهی مبهمی را در انظار مردم زنده میکند.
0 Comments