نویسنده: مختار وفایی
حتماً این حرف برترانت راسل دانشمند و فیلسوف غرب را شنیده ایم که گفته است:«جامعهی گوسفندی لایق حکومت گرگان است.» مثال زنده و واضح این حرف را میتوان در فضای کنونی افغانستان به وضوح مشاهده کرد. اینجا حکومتگران و قدرتمندان هر چند سخنرانیهای شان را با واژههای: «دموکراسی، حقوق بشر، شرافت، آزادی، ترقی، سربلندی و ...» آرایش میکنند، اما میبینیم که سیاست غیر انسانی تعدادی از این سیاستمداران کشور، اوضاع را هر روز پیچیدهتر و بحرانیتر میسازد. در این میان ملتی که هنوز از دود خمپارههای طالب و حکمتیار نفس راحت نکشیده بود، شاهد حضور ناگهانی سیاستهای غلط جهانی و فریبهای سیاستمداران کشور شد که سرنوشت آنان تاهنوز در کشتی نا کجا آباد بسوی یک مسیر مبهم در حرکت است. اکنون نزدیک به دوازده سال از عمر حکومت حامد کرزی میگذرد، اما هنوز مشخص نیست که کدام کشور دوست و کدام کشور دشمن افغانستان است؟! هنوز مشخص نیست که طالب کی است و چه میخواهد؟! هنوز مشخص نیست که رییس جمهور کشور نمایندهی ملت افغانستان است، یا نمایندهی سازمانهای اطلاعاتی کشورهای بیگانه؟!
رییس جمهور کشور از سازمانهای استخباراتی کشورهای همسایه پول دریافت میکند، وزیر و نمایندهی مجلس، شراب، تریاک، آرد و هیرویین قاچاق میکند؛ برادر رییس جمهور بانک را میدزدد؛ پولیس محلی از مردم عشر و ذکات جمع آوری میکند...و دهها جنایت و خیانتی که روزانه از اذهان عامه و چشم رسانهها پنهان میماند، در این کشور جریان دارد، که عامل برخی از آنان قدرتمندان و حکومتگران برحال دانسته شده اند. اما در این میان، ملت؛ طبقهی که بدور از بازیهای کثیف سیاسی است و در پی یافتن لقمهیی نان، در مرزهای ایران و پاکستان تیرباران میشود!ملتی که فقط در روزهای انتخابات و معاملات سودجویانهی چندتا رهبر در روز انتخابات بدرد میخورد.
ملتی که رهبران آنان به سادگی، صداقت و فداکاری بیش از حد آنان میخندند.ملتی که باید اعتراف کند، در دورهای قبلی انتخابات دچار اشتباهات فاحشی شده است، انتخاب بیش از 50 فیصد وکلای بیسواد در پارلمان، انتخاب اکثریت بیسواد در برخی از شوراهای ولایتی و انتخاب رییس جمهور دستنشانده.این همه نشانههای یک حکومت گوسفندی است که برتراند راسل چنین جامعهی را لایق حکومت گرگانی شبیه حکومتگران کنونی افغانستان میدانند!
تاوقتی که ملت افغانستان، بدون در نظرداشت، شمالی، جنوبی، مذهبی، قومی و لسانی، پای صندوقهای رایگیری نروند و سیاستگران نیز سیاستهای انسانی را در این کشور در پیش نگیرند، دستیابی به یک جامعهی انسانی، مردم سالار، توام با صلح و برابری، یک آرمان شهری بیش نیست که رسیدن به آن فقط در رویاها ممکن خواهد بود!
0 Comments