یکی از خاطره ها...

ترررننننننگگگگگ....
- بلی بفرماین!
- مختار وفایی استی؟
- بلی بفرماین!
-اوبچه تو چه لودگی میکنی؛پیشتر ده تلویزیون مصاحبه کدی؛گپای لوده لوده میزدی!
-موضوع چی اس وکیل صاحب ؛مه خو چیزی نفامیدوم؟
- پیشتر ده تلویزیون شمشاد مصاحبه کدی و گفتی که تعدادی از وکلای بلخ را بیشتر از ده بادیگارد مجهز با پیکا و راکت همراهی می کند و این کار برای نظم عامه خوب نیست؛تو چه کاره که درین مورد حرف میزنی!؟
- ...
خوب درست است مه دقیقاً همین حرف را زدم؛و این حق هر شهرونداست که درین موارد ابراز نظر کند...
- بد کردی تو؛حق مق نیست؛گپته برابر دهنت بزن لوده...
................
این تماس دقیقاً ده دقیقه طول کشید و گپ های زیادی میان ما رد و بدل شد
..............
دو روز قبل مصاحبه ی داشتم با تلویزیون شمشاد در مورد اعلامیه ی که وزارت داخله در مورد ازدیاد افرادی مسلحی که به عنوان بادیگارد نمایندگان مجلس را همراهی میکند؛در آن مصاحبه گفته بودم:«برای یک نماینده ی مجلس لازم نیست که وی را 15 یا 20 تا راکت چی و پیکاچی همراهی کند؛چون با دیدن اینگونه منظره ها مردم احساس ترس و وحشت می کنند و تعدادی از نمایندگان بلخ نیز متاسفانه بیشتر از ده بادیگارد مجهز با سلاح های سلیقه در اختیار دارند،در حالیکه گفته می شود شهر مزارشریف از امن ترین شهرهای کشور است...» در حالیکه تعدادی از وکلا بیشتر 30 بادیگارد دارند...
نیم ساعت قبل یکی از وکلای بلخ در مجلس نمایندگان به من زنگ زد و ضمن گفتن حرف های تهدید آمیز مرا به یاوه گویی و «لوده گی» متهم نمود.وی همچنان گفت اگر لازم باشد برای من دوسیه سازی می کند...
تعجب کردم که چگونه یک نماینده ی مجلس چنین حرکتی در برابر یک مصاحبه ی که حق هر شهروند است نماید...
بدلیل بعضی مسائل نمی توانم اکنون نامش را ذکر کنم...
متاسفم برایت سرزمین!
تماس تلفنی عصر روز پنجشنبه ی گذشته از یک وکیل پارلمان داشتم.این هم خاطره است...
این متن را در صفحه ی فیسبوکم نوشته بودم که خواستم بخاطر فراموش نشدن اینجا هم نشر کنم...

Post a Comment

0 Comments